تعیین جنسیت
این باربه اقای پدرخیلی اصرارکردم بیادصدای قلبت وبشنوه اماگفت طاقت ندارم عظمت خدارو درک کنم کارم تموم شدواومدم بیرون به به باباجون گفتم حدس بزن میدونی چی گفت دختره گفتم اره گفت پس بریم یه غذای درست حسابی مهمون من رفتیم وجات خالی غذای مشتی خوردیم باشادی اومدیم خونه حالا اسمس جواب نده کی بده همه میپرسیدن چیه اه دختره مبارک باشه
نویسنده :
مامی سعیده
12:44