ریحانهریحانه، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

قطره ای زاسمان چکیدبه زندگی

توامدی به جان من

1392/4/29 12:43
نویسنده : مامی سعیده
71 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم الان که دارم این وبلاگ وبا عاشقانه ها برات پرمیکنم شش ماهگیت تموم شده پس برات

ازخاطره ها مینویسم تاوقتی بزرگ شدی یه چیزایی ازگذشته های دورت بدونی وهمیشه بالبخندازاونها یادکنی وبرای بچه هات تعریف کنی.

 

رویایی ترین خاطره مادر وقتی هنوزدروجودمن احساس نشده بودی ارزوی داشتنت روداشتم

پس یه روزتصمیم گرفتم یه دروغ کوچولو به اقای پدربگم بهش گفتم دوهفته ست که حاملم

پدرخندیدوگفت راست میگی جدی میگی منم ساده گفتم دروغ گفتم گذشت یه مدتی بود حالم خوش نبود

 ولی دلیل این بی حالی هرو نمیدونستم این قضیه ادامه دار شدکه شک مابرانگیخته شد تااینکه باوسیله

ای به اسم بیبی چک کاشف به عمل اومد که ماقراره یه خونواده سه نفری بشیم اولش خیلی جاخوردم

حالت نگرانی اضطراب امابادلداریهای اقای پدرهمه چی روبه راه شد ازمایش خون دادم ومطمئن شدم

که وجودداری کم کم حالم بدترشد طوری که تقریبا هرهفته یکی دوروزتو بیمارستان بودم تمام سختیها

به شیرینی لحظه دیدارت به باقلواتبدیل شد.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

علي خوشتيپ
27 تیر 92 14:58
سلام خاله جون.من تو مسابقه نی نی شکمو شرکت کردم.به رایتون خيلي نیاز دارم يه سر به وبم بزنيد .اگه از عکسم خوشتون اومد کد 118 رو به شماره 20008080200 اس ام اس کنید.اگه با چندتا خط هم اس بديد كه بيشتر ممنونم. [hr]