ریحانهریحانه، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

قطره ای زاسمان چکیدبه زندگی

جشن دندونیت

1392/5/29 11:00
نویسنده : مامی سعیده
264 بازدید
اشتراک گذاری

ماه من سلام چندروزاز سپیده زدن دندونات گذشت که من وباباجون تصمیم گرفتیم روزیکشنبه هفته قبل

 واست جشن بگیریم بنابراین به دنبال محیاکردن وسایل ولوازم رفتیم اول ازهمه کیک سفارش دادیم منم

ازقبل حبوبات و تمیزکردم وگیفتهای روی اش ودرست کردم البته به دلیل شیطنتهای شماورفتن به خونه

مادرجون جمشیدابادی عمه هاوخاله زهره کمک کردن تاکامل کنم

نازنینم صبح روزیکشنبه مادرجون چارمحلی وعمه ها اومدن خاله جون وکاوه جونم روزقبلش اومدن اش

وبارگذاشتیم وعمه صدیق ناهاردرست کردوعمه سکینم ملاقه بدست بودومادرجونم مواظب توبود خلاصه

هرکی یه کاری دستش بود زیادشلوغش نکردیم همینایی که گفتم حظورداشتن

لوبیاپلوواسه ناهارو ترشی وماست بعدش میوه واجیل وکیک وجله وپفک و......واسه مابقی مراسم

جلوی روت قران وقیچی وخودکارگذاشتیم اول دست به قران زدی بعدش قیچی دست گرفتی

روی سرت اجیل پاشیدیم وکیک بابابابریدیم وعکس و........

به نظرمن خوش گذشت به یادموندنی شددلقکهورا

برای دیدن عکسهابه ادامه مطلب برویدقلبقلبقلب

ریحانه

باباجون ومامان جوناش ته کشیده

اش روی میز

درحال تزیین

گیفتهای روی اش

ریحان

کیک

کاو

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان خانومی
28 مرداد 92 12:41
سلام عزیزم خوبی؟ توی دستام یه فانوسه یه کاسه اومدم تا بیای برای اجابت شدن دعام دعاهاتو بندازی درون کاسه و با دعای خیرت راهیم کنی دوست داشتی بیا وبم چون من ادرس دوباره ندارم.دوست داشتی با هم تبادل لینک کنیم تا برای هم چاره گشایی کنیم تو روزای سختی