ریحانهریحانه، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

قطره ای زاسمان چکیدبه زندگی

جشن تولدیک سالگی

1392/11/14 12:22
نویسنده : مامی سعیده
199 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مهربونم

اولین جشن تولدت مبارک باشه صدساله بشی الهی الهی الهیهوراهورا

عسلم یه روزسه تایی رفتیم رشت برای خریدلوازم موردنیازکلی

 گشتیم ولی جایی که بایدمیرفتیم نرفتیم چون که ادرسو اشتباهی

 رفتیم به هرحال خریدکردیم غذاخوردیم گشتیم خسته شدیم

 وووووطفلک باباکه توهمش توبغلش بودی وکلی خسته

 شدواردجزییات نمیشم نزدیک تولدشدروزچارشنبه مادرجون

 وخاله جون اومدن طبق معمول حسودی ریحان خانم باکاوه ریزه

 شروع شد خربیاروباقالی بارکن ریحانه بکش کاوه بکش ریحانه

 بخواب کاوه بیدارشو وبلعکس شیرتوشیری بود تواین

 گیرودارریحان خانم دچار (روم به دیواراسهال)شدبلاخره شب قبل

 تولد میوه هاروشستم وباباباوخاله چیدیم وسلفون کشیدیم .بادکنک

 هاروخاله بیچاره تنهایی بادکرد اینقدفوت کردکه کبود شد دیروقت

 خوابیدیم وصبح بعدصبحانه گردگیری تمیزکاری شروع شداخه

 مراسم بعدظهربودیه مراسم نقلی همین روزدایی جونم رسیدقبل

 ازشروع جشن رفت اخه بایدجایی میرفت

کم کم مادرجون جمشیدابادی بااقاجون عمه ها هم اومدن زن

عموصغراهم صبح اومده بودمراسم نقلی مادرحدتونبودمیدونم امابه

 دلایلی که بعداتوضیح میدم دلخواه نشد.کیک تولدت خیلی

 زیبابوداماشیرنی پزی بی بی ازپسش برنیومدوقتی دیدمش حسابی

 عصبی شدم کاردمیزدی خونم درنمیومد دلم میخواست پسش بدم

 اما عمه سکینه راست وریسش کردقرار بودبرم حسابی ازخجالتش

 دربیام که شمامریض شدی قراراتلیه هم به خاطرکسالت شمافعلا

 کنسله تاخوب بشی ختی فرصت نشدچندتاعکس واسه وب

 شمابندازیم نکه ننداخته باشیم مدارکش موجود امابدردوب نمیخورد

اخ نفسم خیلی بامزه شدی بوس میکنی کارایی میکنی که خیلی

 خنده دارگاهی هم اموزنده عاشقتم بعدا عکساتم میزارمبای بایبای بایبای بای

 راستی همگی باکادوهای نقدی شون ماروشرمنده کردن انشاا...جبران کنیم کادوی تولدی هم که مابرات خریده بودیم یه زنجیرطلابود

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)