ریحانهریحانه، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

قطره ای زاسمان چکیدبه زندگی

قزوین

1392/8/27 12:55
نویسنده : مامی سعیده
183 بازدید
اشتراک گذاری

روزجمعه قبل محرم من توبااقاجون ایناراهی قزوین شدیم چندروزطول کشیدتاجابه جابشیم وهرروزمحرم

نزدیک ترمیشد تواین فاصله من دنبال خریدبودم برازمستون باهم به روضه رفتیم دومین زیارت چارانبیا رفتیم

 چای نذری امام حسین وخوردیم بادسته های سینه زنی همراه میشدیم وخلاصه مهمترینش هم رفتن

مراسم شیرخوارگان بود که لباس تنت کردم تورواگه خداقبول کنه نوکراربابم حسین وسربازاقام امام زمان

 کردم انشاا...ناامیدم نکنی این وسط تو وکاوه چه حسادتهایی به هم کردین کلی خندیدیم سرشیشه

شیردعواتون شدازهمدیگه میترسیدین وکلی شیرین کاریهای دیگه بااینکه اتفاقات زیادی افتادکه نگم بهتره اما

 بدنبودبعدده روزم بابااومددنبالمون اومدیم خونه الانم سه تاییمون سرماخوردیم توبیشتر امیدوارم هرچه

زودترخوب بشیم دوست دارم عزیزم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)